دلنوشته‌هاي دلنشين
دلنوشته‌هاي دلنشين


اهل خراباتم

شبگرد:

 

اهل خراباتم

پیشه ام نقاشی است

سر سوزن ذوقی است

همه دارائی من

میکشم نقشی از صافی می بر صبو

نقش خال سیاهی در او

مستی ساقی پیاله بدست...

(در خیالم)

میفروشم به شما،

مستتان میکنم 

تا....

بیرون بکشم از خودتان...

ساعتی،

دقیقه ای

حتی...

برای لحظه ای...

دردا که خیال است و محال

بیرون شدن و بردن از خود حرام است در دین شما.

نقش هایم در دست،دست هایم در بند...

همه ی حاصل من از این ذوق،

نقشهایی است زشلاق بر پیکر من.


 

تنها تو می مانی

قیصر امین پور:

دل داده ام بر باد، بر هر چه باداباد
مجنون تر از لیلی، شیرین تر از فرهاد


ای عشق از آتش اصل و نسب داری 
از تیره ی دودی، از دودمان باد

 
آب از تو توفان شد، خاک از تو خاکستر
از بوی تو آتش، در جان باد افتاد

 
هر قصر بی شیرین، چون بیستون ویران 
هر کوه بی فرهاد، کاهی به دست باد

 
هفتاد پشت ما، از نسل غم بودند 
ارث پدر ما را، اندوه مادرزاد


از خاک ما در باد، بوی تو می آید 
تنها تو می مانی، ما می رویم از یاد


 

پنج وارونه چه معنا دارد

سهراب سپهری:

 

پنج وارونه چه معنا دارد ؟!

خواهر کوچکم از من پرسيد. 

من به او خنديدم. 

کمي آزرده و حيرت زده گفت: 

روي ديوار و درختان ديدم.

باز هم خنديدم.

گفت ديروز خودم ديدم 

مهران پسر همسايه

پنج وارونه به مينو ميداد. 

آنقَدَر خنده برم داشت که طفلک ترسيد

بغلش کردم و بوسيدم و با خود گفتم: 

بعدها وقتي غم

سقف کوتاه دلت را خم کرد

بي گمان مي فهمي

 پنج وارونه چه معنا دارد

 

جوابیه خانم فائزه محمودی:

 

خواهر کوچکم از من پرسید :

پنج وارونه چه معنا دارد..؟

من به تندی گفتم ...

این سوال است که تو میپرسی؟

پنج وارونه دگر بی معناست...

خواهر کوچک من ساکت ماند...

و سوالش را خورد..

دیدم از گوشه ی چشمش نم اشکی پیداست...

بغلش کردم و آرام گرفت...

او به ارامی گفت که چرا بی معناست...؟

من که در همهمه ی داغ سوالش بودم ...

از دلم ترسیدم...

من که معصومیت بغض صدایش دیدم...

به خودم میگفتم:

اگر او هم یک روز ..

وارد بازی این عشق شود..

مثل من قهوه ی تلخ عاشقی خواهد خورد...

توی فنجان نگاهش ماندم...

مات و مبهوت فقط میگفتم..

بخدا بی معناست....

پنج وارونه غلط ها دارد...

تو همان پنج دبستان خودت را بنویس..

پنج وارونه ی ما یک بازیست...

بازی بی معنیست..

تو همان پنج دبستان خودت را بنویس..!


 

دلم آشفته آن مايه ناز است هنوز

عماد خراساني:

 

دلم آشفته آن مايه ناز است هنوز
مرغ پرسوخته در پنجه باز است هنوز

جان به لب آمد و لب بر لب جانان نرسيد
دل بجان آمد و او بر سر ناز است هنوز

گرچه بيگانه ز خود گشتم و ديوانه ز عشق  
يار عاشق کش و بيگانه نواز است هنوز

خاک گرديدم و بر آتش من آب نزد
غافل از حسرت ارباب نياز است هنوز

گرچه هر لحظه مدد مي‌دهدم چشم پر آب
دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز

همه خفتند به غير از من و پروانه و شمع
قصه ما دو سه ديوانه دراز است هنوز

گرچه رفتي، ز دلم حسرت روي تو نرفت
در اين خانه به اميد تو باز است هنوز

اين چه سوداست عمادا که تو در سر داري
وين چه سوزي‌ست که در پرده ساز است هنوز 


 

آهنگ جنون

عماد خراسانی:

 

باز آهنگ جنون می زنی ای تار امشب

گویمت رازی در پرده نگهدار امشب

 

آنچه زان تار سر زلف كشیدم شب و روز

مو به مو جمله كنم پیش تو اظهار امشب

 

عشق، همسایه دیوار به دیوار جنون

جلوه گر كرده رخش از در و دیوار امشب

 

هر كجا می نگرم جلوه كند نقش نگار

كاش یك بوسه دهد زین همه رخسار امشب

 

از فضا بوی دل سوخته ای می آید

تا كه شد باز در آن حلقه گرفتار امشب؟

 

سوزی وناله بیجا نكنی ای دل زار

خوب با شمع شدی همدل وهمكار امشب

 

ای بسا شب كه بروز تو نشستیم ای شمع

كاش سوزیم چو پروانه به یكبار امشب

 

آتش است این، نه سخن، بس كن از این قصه عماد

ورنه سوزد قلمت دفتر اشعار امشب


 

آتـش ِ عـشق

حـمید مـصدق:

مـن بـه خـود می گـویـم:

 

چـه کـسی بـاور کـرد

جـنگــل ِ جـان مــرا

آتـش ِ عـشق ِ تـو خـاکـستر کــرد؟

 


پنج شنبه 13 آذر 1393برچسب:آتش, اتش,آتش عشق,جنگل,حمید مصدق,شعر,شعر معاصر,

|
 

آتشی در سایهء مژگان من

ای شب از رویای تو رنگین شده

سینه از عطر توام سنگین شده

ای به روی چشم من گسترده خویش

شادیم بخشیده از اندوه بیش

همچو بارانی که شوید جسم خاک

هستیم زآلودگی ها کرده پاک

  

ای تپش های تن سوزان من

آتشی در سایهء مژگان من

ای ز گندمزارها سرشارتر

ای ز زرین شاخه ها پر بارتر

ای در بگشوده بر خورشیدها

در هجوم ظلمت تردیدها

با توام دیگر ز دردی بیم نیست

هست اگر، جز درد خوشبختیم نیست 

ای دل تنگ من و این بار نور؟

هایهوی زندگی در قعر گور؟

  

ای دو چشمانت چمنزاران من

داغ چشمت خورده بر چشمان من

پیش از اینت گر که در خود داشتم

هرکسی را تو نمی انگاشتم

  

درد تاریکیست درد خواستن

رفتن و بیهوده خود را کاستن

سر نهادن بر سیه دل سینه ها

سینه آلودن به چرک کینه ها

در نوازش، نیش ماران یافتن

زهر در لبخند یاران یافتن

زر نهادن در کف طرارها

گمشدن در پهنه بازارها

 

آه، ای با جان من آمیخته

ای مرا از گور من انگیخته

چون ستاره، با دو بال زرنشان

آمده از دور دست آسمان

جوی خشک سینه ام را آب تو

بستر رگهایم را سیلاب تو

در جهانی اینچنین سرد و سیاه

با قدمهایت قدمهایم براه

  

ای به زیر پوستم پنهان شده

همچو خون در پوستم جوشان شده

گیسویم را از نوازش سوخته

گونه هام از هرم خواهش سوخته

آه، ای بیگانه با پیرهنم

آشنای سبزه واران تنم

آه، ای روشن طلوع بی غروب

آفتاب سرزمین های جنوب

آه، آه ای از سحر شاداب تر

از بهاران تازه تر سیراب تر

عشق دیگر نیست این، این خیرگیست

چلچراغی در سکوت و تیرگیست

عشق چون در سینه ام بیدار شد

از طلب پا تا سرم ایثار شد

این دگر من نیستم، من نیستم

حیف از آن عمری که با من زیستم

. . . . . . . . . .

ای لبانم بوسه گاه بوسه ات

خیره چشمانم به راه بوسه ات

ای تشنج های لذت در تنم

ای خطوط پیکرت پیرهنم

آه  می خواهم که بشکافم ز هم

شادیم یک دم بیالاید به غم

آه، می خواهم که برخیزم ز جای

همچو ابری اشک ریزم های های

  

این دل تنگ من و این دود عود ؟

در شبستان، زخمه های چنگ و رود ؟

این فضای خالی و پروازها؟

این شب خاموش و این آوازها؟

  

ای نگاهت لای لائی سِحر بار

گاهوار کودکان بیقرار

ای نفسهایت نسیم نیمخواب

شسته از من لرزه های اضطراب

خفته در لبخند فرداهای من

رفته تا اعماق دنیا های من

  

ای مرا با شور شعر آمیخته

اینهمه آتش به شعرم ریخته

چون تب عشقم چنین افروختی

لاجرم شعرم به آتش سوختی


 

ماه تابان

کاظم بهمنی:

 

تا تو بودی در شبم، من ماه تابان داشتم

روبروی چشم خود چشمی غزلخوان داشتم



حال اگر چه هیچ نذری عهده دار وصل نیست

یک زمان پیشآمدی بودم که امکان داشتم

 

ماجراهایی که با من زیر باران داشتی

شعر اگر می شد قریب پنج دیوان داشتم

 

بعد تو بیش از همه فکرم به این مشغول بود

من چه چیزی کمتر از آن نارفیقان داشتم؟!

 

ساده از «من بی تو می میرم» گذشتی خوب من!

من به این یک جمله ی خود سخت ایمان داشتم

 

لحظه ی تشییع من از دور بویت می رسید

تا دو ساعت بعد دفنم همچنان جان داشتم

 


 

متن آهنگ یكی هست از مرتضی پاشایی

شاعر ناشناس:

 

یکی هست، تو قلبم، که هر شب واسه اون می نویسمو اون خوابه

نمی خوام بدونه واسه اونه که قلب من اینهمه بی تابه

یه کاغذ، یه خودکار، دوباره شده همدم این دل دیوونه

یه نامه، که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونه

یه روز همین جا توی اتاقم یکدفعه گفت، داره میره

چیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیره

گریه می کردم درو که می بست، می دونستم که می میمرم
اون عزیزم بود، نمی تونستم جلوی راهشو بگیرم

می ترسم یه روزی برسه که اونو نبینم، بمیرم تنها

خدایا کمک کن نمی خوام بدونه دارم جون می کنم اینجا

سکوته اتاقو داره میشکنه تیک تاک ساعته رو دیوار

دوباره نمی خواد بشه باور من که دیگه نمی یاد انگار


یک شنبه 25 آبان 1393برچسب:یکی هست,تو قلبم,قلب,نامه,متن آهنگ مرتضی پاشایی,

|
 

کلید طلسم

شبگرد:

 

ای که روز و شب را از من گرفتی

چون سکوت خلوتم دیدی به جانم رخنه کردی

تو که دین و دلم از من ببردی

چرا دیگر اینهمه عشوه و ناز

بیا و دمی دمساز ِ دل ِ بی کسم باش

که کلید طلسم ِ دلم را 

در نگاه آتشینت دیدم ای یار

چو گم گشتم در سیاهی دو چشمات

دلم ازکف برفت و من گشتم آزاد


پنج شنبه 22 آبان 1393برچسب:عشق,کلید طلسم,نگاه اتشین,یار,شبگرد,بی کس,

|
 


در اين وبلاگ حرف دل عاشقان و دلدادگان را به زبان شعر، از زبان شاعران بيان خواهيم كرد.

دوستان مي‌توانند شعرهاي مورد نظر خودشان را برايمان بفرستند تا با ذكر نامشان در سايت درج گردد، شما ميتوانيد شعر مورد نظر خودتان را به هر شخصي اهدا كنيد.

همچنين مي‌توانيد در وبلاگ عضو شويد تا شعرهاي جديد وبلاگ به ايميلتان ارسال شود.

در پايان ميگم در بخش دست نوشته هاي شبگرد، دست نوشته‌هاي خودم را به اشتراك ميگدارم. اگر خوانديد نظر بدهيد و اگر خواستيد در وبلاگتون و يا جاي ديگر از آن‌ها استفاده كنيد خواهشا با ذكر منبع باشد



نازترین عکسهای ایرانی

 

عاشقانه
هزليات
سخني با خود
مناسبتي
دست نوشته‌هاي شبگرد
اشعار ترکی

 

شبگرد

 

مهر 1394
تير 1394
فروردين 1394
اسفند 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393

 

خون
گؤزیوه
اولابیلمز
قلبی داغلی
نه وار؟
آزربایجان سنه سلام سویله رئم
اوز سئوگیلیم
تارچی
سنی من چوخ سئویرم
اهل خراباتم
تنها تو می مانی
پنج وارونه چه معنا دارد
دلم آشفته آن مايه ناز است هنوز
آهنگ جنون
آتـش ِ عـشق
آتشی در سایهء مژگان من
ماه تابان
متن آهنگ یكی هست از مرتضی پاشایی
کلید طلسم
تبعید

 


 تبادل لینک هوشمند 

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان دلنوشته‌هاي دلنشين و آدرس DNDN.lxb.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
از روزگار خسته ام
دختر غمگین
کتابخانه الکترونیکی
همسفر
♂ عاشقانه های شرجی ♀
شارژ سيم كارت
لذت تنهايي
گیسو55
دهكده عشق
يه دخي تنها
♥نغمه تنهایی♥
حرف ها از ته دل
عاشقانه
gps ماشین ردیاب
دیلایت فابریک
ازدواج موقت
جلو پنجره لیفان ایکس 60
درگاه پرداخت

 

شارژ همراه اول
شارژ ايرانسل
حمل و ترخیص لباس از چین به ایران
حمل و ترخیص لنج دبی
جلو پنجره لیفان ایکس 60
ارتباط تصویری و دوست یابی
سفارش آنلاین قلیون

 

RSS 2.0

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

.: Weblog Themes By www.NazTarin.Com :.


--->